يك روز توي يك دهكده كدخدا واسه هر محله يك چراغ نصب كرد اما مردم آنها را مي شكستند.كدخدا چند بار اين كار را تكرار كرد و مردم هر بار چراغ را مي شكستند .آخر سر كدخدا آخرين چراغ رو از ترس اينكه مردم نشكنند ديگه نصب نكرد تا مردم طعم تاريكي را بچشندو قدر آخرين چراغ را بدانند.
با توجه به اين داستان شايد يك علت غیبت امام زمان خود مردم باشندوشايد هم مردم به اون سطح فكري نرسيدن كه نياز به منجي دارن لذا گذر از دوران غيبت براي جامعه بشري لازم است
فداكاري:
يك مادر دست دخترش را گرفته بود.واز كنار خيابان راه مي رفتند .دخترك بازيگوش بود اون طرف خيابان يه آقاي داشت آجيل و........مي فروخت .دخترك دست مادرش رو رها كرد و به طرف اون مرد فرار كرد مادر مهربان تا اين صحنه رو ديد دنبال دخترك فرار كرد.
امام زمان(عج) از اين مادر هم مهربان تر است ؟
پدري مهربان ............................................
فقط باور كننين .اگه باور كردين اونوقت كه .....اللهم ان حال بيني وبينه الموت .........فاخرجني من قبل ،موترزا كفني......وقتي كه مي خونين ديگه توي حالتون نيستين.
نذر كردن:
من از امشب نذر كردم كه روزي ۵دقيقه در مورد امام زمان(عج) مطالعه كنم اگه شما هم پايه هستين يا علي.
ويژگي هاي امام زمان(عج)
خوبه كه ما اماممان را با ويژگي هاي ظاهري هم بشناسيم اما يادتون باشه كه مردم كوفه امام شان را ديدن اما ...... ...............................................................//